ترجمه کلمه boat به فارسی | دیکشنری انگلیسی بیاموز
1 قایق. معادل ها در دیکشنری فارسی: قایق لتکا. مترادف و متضاد barge craft raft sailboat vessel. to sail a boat. قایقرانی کردن. They're sailing a boat down the coast of Portugal. آنها دارند در امتداد ساحل پرتغال قایقرانی میکنند. to row a boat ...